امتیاز
5 / 0.0
خرید الکترونیکی (EPUB)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 20,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب باران

کتاب باران نوشته‌ی احمد لاجوردی است که توسط انتشارات نسل روشن منتشر شده است. انسان مثال گیاهی است که خشک شده و از بین میرود و تمام زیبایی های انسان نیز همچون گلی است که پژمرده می شود. آری؛ گیاه خشک و پژمرده می شود و انسان نیز مانند گیاه از بین می رود اما تنها کلام، افکار و آثار او باقی می ماند.

انتشارات نسل روشن در تلاش است تا با ایجاد یک بستر مناسب در حمایت از مولفان و همچنین ماندگاری ایده ها، آثار و افکار آن ها و با انتشار کتابی ارزشمند که از سطح علمی مطلوبی برخوردار باشد به وظیفه ی انسانی و اعتقادی خویش عمل کند تا بتواند اثری سازنده را به عنوان میراثی ناچیز برای نسل روشن باقی گذارد.

گزیده کتاب باران

ساعت ها بود که راه افتاده بود تا به این جا برسد. به خودش نهیب زد تا چند صد متر بعدی را هم بتواند برود و به خرابه های آنسوی پل برسد.

گام هایش را کمی محکم تر برداشت. ازروی پل نیمه ویرانه که در حال ریزش بود و برروی رودخانه خشک، آخرین مقاومتش را می کرد، گذشت و بازمانده توانش را در پاهایش جمع کرد و آخرین قدم هایش را با زحمت برداشت. درابتدای خرابه از حرکت باز ایستاد. با دیدن مرد درشت اندامی که روی زمین نشسته و به یکی از ستون های شکسته تکیه داده بود، نفس عمیقی کشید ، لبخندی زد و روی زمین ولو شد.

مرد تنومند کنارستون درحالیکه با تکه چوب نازک و کوتاهی روی زمین شکلهای کج و معوجی می کشید، با دست چپش نشانه ها را پاک کرد و به او که نای حرکت نداشت، نگاهی انداخت و گفت: بالاخره اومدی؟ ولی چرا این قدر دیر و داغون؟ و چرا پیاده، مگه گرگیج مرده بود؟

صدایش زنگ دار و خشن بود و آثار نگرانی در آن دیده می شد. دوباره سئوالش را تکرار کرد: چرا این قدر دیر؟ واقعا این همه راهو پیاده گز کردی؟

آره تمام راه را پیاده اومدم. درست سه ساعت و نیم! کم راهی نبود! اگر می دونستم قراره این همه راه تو برو بیابون سگ دو بزنم اصلا راه نمی افتادم، خوبه من قبلا با تو، تا این خرابه آمده بودم، به جون عزیزت اگر بخاطر تو نبود امکان نداشت پا توی این راه می ذاشتم. از همونجا سرخرو کج می کردم و بر می گشتم.

کنگره :
‏‫‭PIR8193
دیویی :
‏‫‭8‮فا‬3/62
کتابشناسی ملی :
5823919
شابک :
978-622-247-012-8
سال نشر :
‏‫1399
صفحات کتاب :
341

کتاب های مشابه باران