کتاب «الغیبه» یا «غیبت» اثری از محمدبنحسن طوسی است که بهقلم مجتبی عزیزی به فارسی ترجمه شده و از سوی انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ و انتشار یافته است. این کتاب از منابع بااهمیت در زمینه شناخت امام زمان (عج) مسئله غیبت است. کتاب «غیبت» را یکی از بهترین کتابهایی دانستهاند که درباره امام زمان (عج) و دفع شبهات غیبت کبری نگاشته شده است. آقابزرگ تهرانی این کتاب را دربرگیرندهٔ قویترین استدلالهای عقلی و نقلی بر وجود امام زمان و علت غیبت او و علائم ظهور در آخرالزمان معرفی کرده است. این کتاب از زمان نگارش تاکنون، مورد توجه عالمان شیعه و محققان قرار گرفته و در نگارشها بسیار به آن استناد شده است. کتاب «غیبت» از معتبرترین و قدیمیترین آثار شیعه میباشد که از جهت نزدیک بودن به عصر غیبت صغری جزء معدود آثار برجای مانده از علمای سلف میباشد و پژوهشگران و محققان مباحث مهدویت و انتظار به عنوان چشمه ای زلال و ناب به آن نگریسته، از آن سیراب میگردند؛ لذا با بررسی ترجمههای قدیمی موجود، برآن شدیم تا این اثر گرانبها را با قلمی نو و تحقیقی جدید، ترجمه و در اختیار فارسی زبانان مشتاق قرار دهیم. کتاب «غیبت» در هشت فصل، دیدگاههای شیعه درباره حضرت مهدی (عج) را مطرح کرده و به شبهات و اشکالاتی که درباره غیبت آن حضرت مطرح بوده، با ادله قرآنی و روایی و عقلی پاسخ داده است.
فصل اول: سخن دربارهٔ غیبت است. مؤلف در این فصل به اثبات دو ادعای ضرورت وجود امام معصوم در هر عصری برای هدایت مردم و امام عصر بودنِ امام دوزادهم پرداخته و دیدگاه دیگر فرقههای شیعه مانند کیسانیه، ناووسیه، واقفیه، فطحیه را رد کرده است که امامت و عصمت را در غیر امام دوازدهم پذیرفتهاند.
فصل دوم: درباره ولادت امام دوازدهم و اثبات آن بهوسیله دلیل عقلی و روایتهای تاریخی است.
فصل سوم: این فصل دربردارنده اخبار کسانی است که امام دوازدهم را دیدهاند؛ ولی او را نشناختهاند و بعداً متوجه وی شدهاند.
فصل چهارم: درباره معجزاتی از امام مهدی(ع) است که بر صحت امامت وی در عصر غیبت دلالت دارد.
فصل پنجم: مؤلف در این فصل به ذکر عواملی که مانع ظهور حضرت مهدی(ع) هستند پرداخته و بیست روایت در این خصوص نقل کرده است
فصل ششم: این فصل به ذکر اخبار سفیران امام در عصر غیبت اختصاص دارد. نویسنده در این فصل، نواب خاص امام زمان، منصوبانِ نواب اربعه و برخی سفیران را که موردسرزنش حضرت بودهاند، را ذکر کرده است
فصل هفتم: این فصل درباره عمر امام مهدی(ع) است. شیخ طوسی در این فصل با ذکر هفت روایت، بر این اعتقاد است که حضرت در هنگام ظهور، در سیمای مرد جوانی ظاهر میشود. او همچنین برخی از نشانههای پیش از ظهور و قیام حضرت را ذکر نموده و ۵۹ روایت در این خصوص نقل کرده است.
فصل هشتم: در این فصل، در ضمن ۲۳ روایت، به برخی از اوصاف و مقامات حضرت مهدی(ع) و سیره وی، توجه شده است
شیخ الطایفه محمّدبنحسن طوسی (۳۸۵ق-۴۶۰ق)، مشهور به شیخ الطائفه (به معنای بزرگ قوم/بزرگ شیعیان) و شیخ طوسی (رحمه الله) از فقهای نامدار تشیع و از تأثیرگذارترین علمای اسلام در طول تاریخ است. شیخ طوسی، فقیهی متتبّع، اصولیای محقق، مفسّری ژرفنگر، محدّثی موفق و متکلمی قدرتمند بوده و در بستر تاریخ، نهتنها مورد فخر و مباهات جهان شیعه، بلکه از مفاخر اسلام و بشریت است. ایشان در کلیه علوم اسلام در حدّ اعلای آگاهی قرار داشته است که گوناگونی تألیفات او گواه این مدعاست.
زندگی خاص و شرایط بسیار حساس عصر شیخ و حوادث سنگینی که در نوع خود کمنظیر، بلکه بینظیر بودند، از او فرزانهای بزرگ ساخت که مکتب پربارش پس از قرنها هنوز شهد شیرین تشنگان حیات علمی و معنوی است. علامه حلی در مورد ایشان میفرماید: «شیخ طوسی سرآمد دانشمندان شیعه و پیشوای آنهاست، جایگاهی بزرگ و مقامی با عظمت دارد. شیخ عالمی موثق و مورد استناد بوده و عالم به علومی؛ همچون اخبار، رجال، فقه، اصول، کلام و ادب بوده و تمامی فضایل را دارا بود، وی در تمامی فنون و علوم اسلامی کتاب نوشته است، او عقاید شیعه را در اصول و فروع تهذیب و تنظیم کرده و نیز کمالات نفسانی را در علم و عمل با هم جمع کرد».
علامه بحرالعلوم نیز میگوید: « محمّد بن حسن بن علی طوسی ابوجعفر، از بزرگان مذهب به حقّ امامیه و به اهتزاز در آورنده پرچم حقّ شیعه است، پس از ائمه معصومین علیهم السلام پیشوای فرقه امامیه و ستون شریعت است. او محقق اصول و فروع و تهذیب کننده فنون و علوم معقول و منقول است. بی تردید وی شیخ و بزرگ طایفه شیعه است که همگان چشم به او دوختهاند. در تمامی علوم اسلامی کتاب نوشته و در تمامی آنها توانمند و پیشوای علمای آن علم است». شیخ طوسی پس از وفات سیدمرتضی، زعامت مذهب جعفری را برعهده گرفت، هزاران شاگرد تربیت کرد و دهها اثر ماندگار علمی در حوزههای کلام، تفسیر، حدیث، فقه و اصول فقه نوشت.
اشکال: شما برای چه خیال میکنید که وجود امام در زمان غیبت هم واجب است؟ آیا بهتر نبود که اصلاً وجود نداشته باشد؟
پاسخ: میگوییم این که ما وجود امام را در هر حال و زمانی واجب و لازم میدانیم، از آن جهت است که تصرف ایشان در امور برای ما لطف است و این لطف الهی در صورتی تمام است که آن حضرت وجود داشته باشد. البته ایجاد ایشان در حدّ توان و قدرت ما نیست، بلکه بر خداوند واجب است و اگر پروردگار عالم او را ایجاد نمیکرد، منجر به این میشد که ما نتوانیم موانع تکلیف را برطرف کنیم، فلذا این ضرر و زیانی بود که از جانب خداوند به ما میرسید، نه از جانب خودمان، اما وقتی که خداوند امام را ایجاد فرماید و ما نسبت به ایشان تمکین نکرده و فرمانبردار آن حضرت نبوده و دست ایشان را باز نگذاریم، این ایراد و نقص از ناحیه خودمان است، در این صورت تکلیف (ما به اعتقاد به وجود امام آن هم در حال غیبت و همچنین به لزوم تمکین و فرمانبرداری از امام) خوب است و هیچ جهت قبح و زشتی ندارد، چون ما خودمان باعث عدم استفاده از این لطف الهی شدهایم.