کتاب دختر بابا نوشته مورین مورداک با ترجمه ساره سرگل زایی توسط انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی منتشر شده است. این کتاب موهبت ها و مصیبت های دختر بابا بودن را به زبان ساده بیان می کند.
در تجارب بالینی ام دریافته ام که دختران بابا در سنین بزرگسالی رفتارها و ویژگی های مشترکی دارند. از آنجایی که یک دختر بابا در دوران کودکی رابطه ای نیرومند و مثبت با پدرش داشته، در دوران بزرگسالی در درجه اول با او همانندسازی می کند، طرفدار مردها و قدرت مردانه است و دیدگاه ها و ارزش های بانوان را در درجه دوم اهمیت می داند. او در دوران کودکی، محرم اسرار پدر است و بیش از آن که نقش دختر پدر را داشته باشد نقش همسر او را بازی میکند. دختر بابا در دوران بزرگسالی و در محل کارش نیز همین نقش را تکرار می کند؛ او محبوب رئیس و محرم اسرار مردانی است که در منصب قدرت هستند و با این کار جایگاه دختر محبوب و خاص را حفظ میکند، اما خودش – به خودی خود - از قدرت چندانی برخوردار نیست و بنابراین در جایگاهی ثانویه قرار دارد؛ با این حال در چنین جایگاهی به مدیرعاملان، افراد قدرت طلب و کسانی که از قدرتی سیاسی برخوردارند و سعی در تغییر دنیا دارند کمک های بسیاری می کند.
دختر بابا در گذشته همیشه محبوب پدر بوده و به همین دلیل احساس می کند فرد خاصی است و انتظار دارد دیگران هم رفتار خوبی با او داشته باشند. او از خودش و دیگران انتظارات زیادی دارد، درک چندانی از محدودیت ها ندارد و به طور کلی هنگامی که به درخواست او پاسخ منفی داده شود باز هم از خواسته خود دست برنمیدارد. او مراقب بدن خود هست و اجازه نمیدهد بیمار شود. دختر بابا هرگز یاد نگرفته با دیگران سازش و توافق کند، چون عادت کرده هر کاری که می خواهد بتواند انجام دهد. بنابراین، از آنجایی که روابط صمیمی نیازمند مهارت های گوش کردن و مذاکره هستند، او در چنین روابطی با مشکل مواجه می شود.