نظر شما چیست؟

کتاب «خانم امدادگر» نوشته ناهید رحیمی دهمین جلد از مجموعه قهرمان من است. در این کتاب برش‌هایی از زندگی شهیده مریم فرهانیان روایت شده است. او در یک خانواده مذهبی در شهر آبادان به دنیا آمد و از همان دوران نوجوانی به دنبال کسب معرفت و خودسازی بود.

معرفی کتاب خانم امدادگر

در زمان انقلاب به برادرش در انتشار اعلامیه‌ها کمک می‌کرد و با پیروزی انقلاب نیز از جمله نوجوانان فعال شهرش بود. زمانی که برای عضویت در سپاه پاسداران فرم پر کرد هیچ کس باور نمی‌کرد این نوشته‌ها مربوط به یک دختر دوم دبیرستانی باشد.

او در سپاه آموزش‌های نظامی و بهداری دید و با شروع جنگ تحمیلی برخلاف بسیاری از مردم در شهرش ماند و در بیمارستان به کمک مجروحان جنگی شتافت. در همین اثنا برادرش نیز در دفاع از وطن به شهادت رسید اما او از پا ننشت و میدان را خالی نکرد. سرانجام مزد جهاد مخلصانه خود را در 21 سالگی گرفت و به شهادت رسید. این کتاب در قالب خاطره‌هایی یک صفحه‌ای تلاش دارد راز قهرمان شدن این بانو را به دختران سرزمین نشان دهد.

برشی از متن کتاب

هیچ کس حاضر نمی‌شد در شیفت ساعت ۲ تا ۴ صبح باشگاه اروند نگهبانی بدهد. باشگاه اروند محل انجام فعالیت‌های نظامی، سیاسی و فرهنگی خواهران ذخیره سپاه آبادان بود که مریم هم از اعضای آن بود. روزهای اول مریم به حاج لطیف قول داده بود که قبل از غروب در خانه باشد. برای همین هر کاری که داشت تا قبل از غروب انجام می‌داد و هر طور بود خودش را به خانه می‌رساند.

وفاداری او به قولی که به حاج لطیف داده بود بی نظیر بود؛ اما از وقتی مهدی وساطت کرده بود و اجازه‌اش را از پدر گرفته بود می‌توانست در پست‌های شبانه‌ی باشگاه هم بماند. یک روز مریم پیش مسئول شیفت‌های نگهبانی خواهران پاسدار رفت و به آرامی گفت: «من حاضرم شیفت ساعت دو تا چهار را بردارم.» خواهر جوشی با تعجب جواب داد: همه از این ساعت شیفت فراری هستند. چون نه می‌شود قبلش خوابید و نه بعدش مریم جواب داد: ارزش و ثواب نگهبانی برای خدا بیشتر از اینها است و بعد شیفت را تحویل گرفت و همیشه به موقع سر پست خود حاضر می‌شد.

خرید کتاب خانم امدادگر

این کتاب را در فراکتاب با تخفیف دریافت کنید.

شابک :
9786225736504

کتاب های مشابه خانم امدادگر